loading...

گلشن

Content extracted from http://pakhte.blog.ir/rss/?1746640238

بازدید : 0
شنبه 19 ارديبهشت 1404 زمان : 11:01
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گلشن

-روز یا شب؟

-نه ای دوست، غروبی ابدیست

با عبور دو کبوتر در باد

چون دو تابوت سپید

و صداهائی از دور، از آن دشت غریب

بی ثبات و سرگردان همچون حرکت باد

-کار ... کار؟

-آری، اما در آن میز بزرگ

دشمنی مخفی مسکن دارد

که ترا می‌جود آرام آرام

همچنان که چوب و دفتر را

و هزاران چیز بیهدهٔ دیگر را

و سرانجام، تو در فنجانی چای فرو خواهی رفت

همچنان که قایق در گرداب

-یک پرنده؟

-آری، صدها، صدها، اما

همه در خاطره‌های دور

با غرور عبث بال زدن‌هاشان

گل باقالا، اعصاب کبودش را در سکر نسیم

می‌سپارد به رها گشتن از دلهرهٔ گنگ دگرگونی

بازدید : 0
پنجشنبه 17 ارديبهشت 1404 زمان : 22:36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گلشن

برای شروع باید بگویم که از شعرهای فروغ بیزارم و دیگر نمی‌خواهم چیزی از فرو رفتن، قلب زمین، ته دریا، رفتن با باد، ویرانی، نهایت شب و زنده نبودن بدانم. اینها که سروده وحشتناک نیستند. اتفاقاً بهشان پناه می‌بردم و برایم جای سوال نداشت که سلامت و کمال این مأمن را چه کسی تضمین می‌کند. یعنی بالغانه اند؟

فروغ از سرم بردار کلماتت را و حالا حالاها سر به سرم نگذار.

بازدید : 0
پنجشنبه 17 ارديبهشت 1404 زمان : 2:41
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گلشن

اگر نبودی من بدون رفیق می‌ماندم. همیشه کسانی هستند تا رفاقت کنند اما تو همیشه هستی تا رفاقت کنی. دائماً همه چیز نو می‌شود به‌جز دوستی ات. زمان بر دوستی تو غلبه نمی‌کند. مکان بر دوستی تو فائق نمی‌آید. هیچ چیز تازه‌‌‌ای وجود دارد که بتواند سلبت کند از من؟ دوستی ما را قدرتِ وفاداری تو بالا می‌برد. صد قدم به پیش می‌آیم، صد قدم پیشروی می‌کنی! و بالعکس. این پیاده‌روی‌های گروهی به تناسبِ ارواح عمه ات و تناسب اضداد ما انجامیده. اگر نبودی من اضدادم را با که متناسب می‌کردم؟ همیشه کسانی هستند تا پیاده‌روی‌ کنیم اما تا کجا و چند مرتبه؟ تو پیشروتر و پیگیرتر از آنهایی. تو را از آنها از همه بیشتر دوست دارم. ممنونم که بودی، هستی و خواهی بود.

بازدید : 1
سه شنبه 15 ارديبهشت 1404 زمان : 1:11
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گلشن

آآ

با

دختره‌‌‌ای دهاتی

جنده‌ی صادراتی

رفته بودیم مدرسه

خار فیزیک هندسه

چه فارسی چه ریاضی

هردو بود بچه بازی

لق تمام دَرسا

دِسِر بودی یا دُرسا؟

کاشکی ننه‌ت بده بک

تولدت مبارک

یه سال دیگم گذشت

پس کِی بریم تنها رشت

دیگه داریم پیر میشیم

اما هنوز کیر میشیم

به دست خانواده

کی مونده که نداده

بیست و سه سالت شده

حالا که دادن مُده

بیا بریم رشت بدیم

داری جونم از چه بیم

وقتی که هستیم یه تیم

فردا رأس هشت و نیم

سفر آغاز می‌کنیم

ماشین از تو، سوار شدن از ما

روندن از تو، کاری نکردن از ما

به این میگن یه کار تیمی‌عالی

نمیذاره جای شبهه و سوالی

می‌بینم اون روز و که دارم از ننه‌ت، بک

برج میلاد فرخنده‌‌ت مبارک

یا

آآ

اینک بهار می‌رسد نرم نرمک

میلاد کی‌مرامِ میمونت مبارک

بازدید : 0
سه شنبه 15 ارديبهشت 1404 زمان : 1:11
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گلشن

تو می‌گُنجی تَنگِ فهمِ کی،‌های خاطره‌‌ی بی‌همزبون که همه تلخی‌ها‌ رو سکوت، حبسِ کام تو کرده؟ مگه یادآوری نشئه‌ای بتونه از اون دهن کام بگیره. گلوت از لبه‌های‌ تیز تلخی‌ها سوخته. تلخی‌های‌ کوچیک به‌ هم‌ چسبیدن، تلخی‌های‌ بزرگ ساختن و لبه‌ی تلخی‌ها بُرنده‌تر میشن روز به روز. دادی بکش تا بعد، از تلخی عظیم‌الجثه‌‌ی یک فریاد طولانی خشکت بزنه.‌های که دیوار حافظه رو خراشیدی و سر از چرک زیر ناخن‌هات سوخته، تو کِی نوازش کنی با پَر پاک و بال لطیف؟

بازدید : 3
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1404 زمان : 5:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گلشن

تو می‌گُنجی تَنگِ فهمِ کی،‌های خاطره‌‌ی بی‌همزبون که همه تلخی‌ها‌ رو سکوت، حبسِ کام تو کرده؟ مگه یادآوری نشئه‌ای بتونه از اون دهن کام بگیره. گلوت از لبه‌های‌ تیز تلخی‌ها سوخته. تلخی‌های‌ کوچیک به‌ هم‌ چسبیدن، تلخی‌های‌ بزرگ ساختن و لبه‌ی تلخی‌ها بُرنده‌تر میشن روز به روز. دادی بکش تا بعد، از تلخی عظیم‌الجثه‌‌ی یک فریاد طولانی خشکت بزنه.‌های که دیوار حافظه رو خراشیدی و سر از چرک زیر ناخن‌هات سوخته، تو کِی نوازش کنی با پَر پاک و بال لطیف؟

بازدید : 2
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1404 زمان : 4:11
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گلشن

تو می‌گُنجی تَنگِ فهم من،‌های خاطره‌‌ی بی‌همزبون که همه تلخی‌ها‌ رو سکوت، حبسِ کام تو کرده. مگه یادآوری نشئه‌ای بتونه از اون دهن کام بگیره. گلوت از لبه‌های‌ تیز تلخی‌ها سوخته. تلخی‌های‌ کوچیک به‌ هم‌ چسبیدن، تلخی‌های‌ بزرگ ساختن و لبه‌ی تلخی‌ها بُرنده‌تر میشن روز به روز. دادی بکش تا بعد، از تلخی عظیم‌الجثه‌‌ی یک فریاد طولانی خشکت بزنه. زبون من تَر می‌کنه لب تلخ تو رو. انگشت من کشون کشون میاد طرف ناخن‌ چرکین تو که دیوار حافظه رو خراش میده.‌های سر از چرک زیر ناخن‌هات سوخته‌. اما تنگِ فهمِ سوخته می‌گنجی.

برچسب ها
بازدید : 2
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1404 زمان : 4:11
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گلشن

من ناراحتم. من هروقت ناراحت میشدم، عصبانی هم میشدم ولی الان عصبی نیستم. الان که نه؛ چند وقته وحشی نشدم. حداقل نه به شدتِ قبلا. یعنی قرص‌هام اثرشونو گذاشتن. از این بابت خوشحالم ولی من ناراحتم. زورِ ناراحتیم بیشتره. ناراحتم ناراحتم ناراحتم. راه‌حلی که برای ناراحتیم داشتم، "گم و گور شدن" بود. من حتی جیمیل ندارم و این وبلاگ با ایمیل ناموجود سرپاست. دمش گرم ولی من وبلاگمم ناموجود میخوام. من اونقدر ناراحتم که دلم بخواد برای همیشه گم و گور شم و هیچ ردی ازم جلوی چشمت نمونه. برای چشمت مهم نیست ردی ازم جلوش بمونه یا نه اما برای رد من مهمه که جلوی چشمت باشه یا نه. چشمت رو شاید نتونم درک کنم؛ رد خودم رو می‌تونم. خودم رو می‌فهمم که به‌ قدرِ گم و گور شدن برای همیشه ناراحته. ناراحت و بی‌کله. بی‌کله و خل و چل. سیمکارتمو حتی دارم میندازم دور. خل و چل و ناراحت و بی‌کله... همه چیو انداختم دور دیگه. ناراحتم. همین.

بازدید : 2
شنبه 5 ارديبهشت 1404 زمان : 23:31
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گلشن

مرگ من باید غرقگی توی دریا باشه. یعنی به انتخاب خودم خیلی سال بعد این کار رو بکنم. مردن توی دریا یه مردن معمولی نیست. فوق العاده ست که هرچی به سرم اومده تا اون زمان، با خودم ببرم زیر آب دریا. گفتنی نیست که چیا رو آدمیزاد ناچار میشه تحمل کنه. اما سپردنیه به آب دریا، غرق کردنیه زیر آب دریا. و فقط اینا نیست. من که سجده کردن به جلال دریا رو بلد نیستم. مردنِ توش رو ولی بلدم. این لحظات معنوی خشوع مقابل دریا که فقط یک بار در عمر من اتفاق میفتن.

ربط عکس به متن رو منم نمی‌فهمم. منتها خود متن بی‌ربطه؛ دیگه شما انتظارِ عکس مرتبط با متن نداشته باشین.

گلشن

برچسب ها مسئله اینست,
بازدید : 2
جمعه 4 ارديبهشت 1404 زمان : 0:51
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گلشن

devil enlightened mail angryمن ناراحتم. من هروقت ناراحت میشدم، عصبانی هم میشدم ولی الان عصبی نیستم. الان که نه؛ چند وقته وحشی نشدم. حداقل نه به شدتِ قبلا. یعنی قرص‌هام اثرشونو گذاشتن. از این بابت خوشحالم ولی من ناراحتم. زورِ ناراحتیم بیشتره. ناراحتم ناراحتم ناراحتم. راه‌حلی که برای ناراحتیم داشتم، "گم و گور شدن" بود. من حتی جیمیل ندارم و این وبلاگ با ایمیل ناموجود سرپاست. دمش گرم ولی من وبلاگمم ناموجود میخوام. من اونقدر ناراحتم که دلم بخواد برای همیشه گم و گور شم و هیچ ردی ازم جلوی چشمت نمونه. برای چشمت مهم نیست ردی ازم جلوش بمونه یا نه اما برای رد من مهمه که جلوی چشمت باشه یا نه. چشمت رو شاید نتونم درک کنم؛ رد خودم رو می‌تونم. خودم رو می‌فهمم که به‌ قدرِ گم و گور شدن برای همیشه ناراحته. ناراحت و بی‌کله. بی‌کله و خل و چل. سیمکارتمو حتی دارم میندازم دور. خل و چل و ناراحت و بی‌کله... همه چیو انداختم دور دیگه. ناراحتم. همین.

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 2
  • باردید دیروز : 2
  • بازدید کننده دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 14
  • بازدید ماه : 21
  • بازدید سال : 46
  • بازدید کلی : 46
  • کدهای اختصاصی