برای شروع باید بگویم که از شعرهای فروغ بیزارم و دیگر نمیخواهم چیزی از فرو رفتن، قلب زمین، ته دریا، رفتن با باد، ویرانی، نهایت شب و زنده نبودن بدانم. اینها که سروده وحشتناک نیستند. اتفاقاً بهشان پناه میبردم و برایم جای سوال نداشت که سلامت و کمال این مأمن را چه کسی تضمین میکند. یعنی بالغانه اند؟
فروغ از سرم بردار کلماتت را و حالا حالاها سر به سرم نگذار.